حس تنفر از زندگی حسی است که این روزها به سراغ خیلی از ما انسان ها می آید.با خواندن این مطلب از پارس مگ با راه کار هایی برای مقابله با حس تنفر از زندگی آشنا خواهید شد.

زندگی برایتان دلچسب نیست ؟ از زندگی متنفر شده اید ؟ آرامش درونی ندارید ؟ در مسیر رسیدن به موفقیت شکست خورده اید و از زندگی متنفر هستید ؟ زندگی فراز و نشیب بسیاری دارد و باید برای رسیدن به موفقیت بجنگید ! اگر در زندگی دلسرد شدید باید بدنبال روش هایی باشید تا بتوانید خود را ریکاوری کنید و مجدد در مسیر موفقیت قدم بردارید.

هدف و آرزوی افراد بسیاری در جهان هستی، خوشحالی و لذت بردن از تمام لحضه های زندگی است، اما متاسفانه، واقعیت این گونه نیست و زندگی می تواند گهگاه سخت و دردناک باشد.

با توجه مشکلات فراوانی که در زندگی برایتان پیش می آید، زندگی به طرز شگفت انگیزی جریان دارد و استفاده از تکنیک ها و روش های گذراندن زندگی با ثبات و توام با بخشندگی، بدون کنار گذاشتن دایره اجتماعی و صرف غذا در رستوران مورد علاقه تان، کلیدی برای رسیدن به چیزهای مهمتر، است. البته چنین چیزی نیز تضمینی در برابر سختی های زندگی نیست، اما بهتر است گام هایی بردارید و از زندگی متنفر نباشید.

چرا از زندگی متنفرم ؟

جمله «متنفرم از زندگی» را از زبان بزرگ‌سالان بسیاری می‌شنویم. منشأ حس تنفر از زندگی ممکن است مسئله‌ای ساده مثل گذراندن روزی سخت در محل کار یا مسائلی جدی مثل افسردگی یا ترومای درمان‌نشده باشد.

دلایلی که باعث می‌شوند بزرگ‌سالان، به‌ویژه جوانان، دچار حس تنفر از زندگی شوند بسیار متفاوت‌اند. آمار جهانی شیوع این مشکل اصلا خوشایند نیست. بر اساس بررسی‌های انجام‌شده، از هر ۱۰ جوان ۱۸ تا ۲۵ساله در سراسر جهان تقریبا یکی حداقل ۱ مرتبه جدی به خودکشی فکر کرده است. همچنین بر اساس تحقیقات اخیر، حدود ۴۰درصد از دانشجویان کشورهایی مانند آمریکا به‌دلیل استرس و مسائل مربوط به سلامت روان به ترک‌تحصیل فکر کرده‌اند.

محققان معتقدند دلایل متعددی دارد که بعضی‌ها مدام تکرار می‌کنند از زندگی متنفرم. از میان این دلایل حس تنفر از زندگی ، ۹ دلیل از همه مهم‌ترند که در ادامه مطرحشان کرده‌ایم.

9 دلیل مهم حس تنفر از زندگی

۱. مسائل مربوط به سلامت روان

مشکلات درمان‌نشده روان مانند اضطراب، افسردگی و اختلال دوقطبی ممکن است زندگی جوانان را دشوار، ترسناک و همراه با احساس تنهایی کنند. وجود چنین مشکلاتی ممکن است افکاری مانند «از زندگی متنفرم» و «می‌خواهم بمیرم» را بیشتر به ذهن جوانان بیندازد. اگر این افکار مزاحم گاه‌به‌گاه به افکار واقعی خودکشی تبدیل شوند، باید فورا از کارشناسان حرفه‌ای کمک بخواهید.

۲. اعتیاد به مواد مخدر یا مشروبات الکلی از دلایل حس تنفر از زندگی

اعتیاد به مواد مخدر یا مشروبات الکلی زندگی و ذهن فرد را مختل می‌کند و سبب می‌شود که به زندگی احساسات منفی و حس تنفر از زندگی بیشتری داشته باشید. این مشکل معمولا در مسائل مربوط به سلامت روان ریشه دارد. 

۳. تجربه تروما از دلایل حس تنفر از زندگی

ترومای دوران کودکی مغز را از نو می‌سازد و معمولا باعث ترس، عصبانیت و هوشیاری بیش‌ازحد افراد در بزرگ‌سالی می‌شود. اگر تروما درمان نشود، احساساتی را برمی‌انگیزد که ممکن است به افکاری مانند «متنفرم از زندگی» منجر شوند. جوانان نیز ممکن است دچار تروما و حس تنفر از زندگی شوند. تروما علل مختلفی دارد که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

  • داشتن روابط بد؛
  • خشونت؛
  • تعرض جنسی؛
  • بلایای طبیعی؛
  • غم‌ و اندوه ناشی از مرگ عزیزان.

۴. ناتوانی در پذیرش درگیری‌های ذهنی از دلایل حس تنفر از زندگی

گاهی اوقات جوانان افسردگی خود و حس تنفر از زندگی را از دیگران و حتی از خود کاملا پنهان می‌کنند. شاید آنها احساس می‌کنند که هیچ دلیل واقعی‌ای برای نفرت از زندگی یا افسردگی ندارند. بنابراین این احساسات را نادیده می‌گیرند. همچنین ممکن است که چنین افرادی برای ایفای نقش دختر، پسر، دوست، شریک زندگی یا همکار خوب و موفق تحت‌فشار باشند.

شاید پذیرش احساسات منفی خود غیرمنطقی به نظر برسد، اما نادیده‌گرفتن آنها به شما بیشتر آسیب می‌زند. پنهان‌کردن مشکلات سبب می‌شود درمانی را که احتمالا به آن نیاز دارید دریافت نکنید. همچنین احتمال دارد که این کار در درازمدت مشکلات شما را تشدید کند.

۵. سوگیری منفی از دلایل حس تنفر از زندگی

بر اساس نظریه سوگیری منفی، افراد به احساسات منفی بیشتر از احساسات مثبت توجه می‌کنند و از آنها درس می‌گیرند. علت وجود این سوگیری در ذهن ما این است که در برابر تهدیدهای احتمالی در زندگی مقاومت کنیم.

نظریه‌پردازان معتقدند که این سوگیری نوعی جهان‌بینی طبیعی است که از طریق تکامل در رفتار انسان شکل می‌گیرد. بااین‌حال اگر سوگیری منفی را مهار نکنید، بر باورهایتان درباره توانایی‌ها و ارزش خود اثر می‌گذارد. این طرز فکر باعث می‌شود که بیش از پیش به دنبال اطلاعات منفی درباره خود و دنیای اطراف باشیم و آنها را باور کنیم.

۶. مقایسه‌کردن خود با دیگران از دلایل حس تنفر از زندگی

ما در جهانی زندگی می‌کنیم که همیشه در آن نقاط عطف زندگی دیگران را می‌بینیم. شبکه‌های اجتماعی در تصور ما از زندگی دیگران نقش مهمی دارند. وجود این رسانه‌ها سبب شده است فکر کنیم که زندگی دیگران آسان و سرگرم‌کننده است و ما تنها کسانی هستیم که با سختی‌های زندگی دست‌وپنجه نرم می‌کنیم.

مقایسه‌کردن خود با دیگران ممکن است به شما این باور را القا کند که با بیشتر مردم تفاوت دارید یا به آنچه به نظر می‌رسد که دیگران دارند دسترسی ندارید. پس حتما مشکلی وجود دارد.

۷. با خود مهربان‌ نبودن از دلایل حس تنفر از زندگی

همیشه از خود انتقادکردن ممکن است احساس ارزشمندبودن جوانان از بین ببرد و سبب شود که تصور کنند مشکلی دارند. زمانی که احساس تنفر از زندگی سراغتان می‌آید، نمی‌توانید با خود مهربان باشید اما انجام‌ندادن این کار نیز ممکن است اوضاع را بدتر کند. با خود مهربان‌بودن مهارتی است که می‌توانید آن را مانند هر مهارت دیگری یاد بگیرید و به کار ببندید.

۸. مسائل مربوط به روابط شخصی از دلایل حس تنفر از زندگی

مشکلاتی که به روابط شخصی از قبیل روابط خانوادگی و عاشقانه مربوط می‌شوند، تا حد زیادی بر سلامت روان اثر می‌گذارند. انسان موجودی اجتماعی است و اگر روابط اجتماعی نداشته باشد، به‌میزانی باورنکردنی احساس تنهایی و انزوا می‌کند. از سوی دیگر طبق تحقیقات، ارتباطات مثبت و ایجاد اعتماد سبب بهبود سلامت روان می‌شوند.

۹. نداشتن انگیزه برای کارهای جدید از دلایل حس تنفر از زندگی

برخی از جوانان انگیزه‌ای برای ادامه زندگی ندارند و نمی‌توانند یک زندگی مرفه و مستقل از والدین را شروع کنند. در چنین شرایطی، تنبلی یا مسائلی مانند آن سد راه فرد نیستند، بلکه انگیزه‌نداشتن معمولا ناشی از مسائل سلامت روان است.

راه‌هایی برای مقابله با احساس تنفر از زندگی

خواب کافی داشته باشید

اگر در شب 7 ساعت و یا بیشتر خواب کافی نداشته باشید قطعا در صبح احساس بد بختی می کنید و بد خلق خواهید بود. پس زمان خواب خود را بررسی کنید و سعی کنید زودتر به رختخواب بروید و برای مدت طولانی بخوابید. گرچه این امر ممکن است هر مشکلی را درمان نکند، اما حداقل به شما کمک می کند در طول روز آرامش درونی بیشتری داشته باشید.

غذای سالم بخورید

اگر اضافه وزن دارید غذای سالم می تواند ذهنیت مثبتی برایتان ایجاد کند و همچنین موجب کاهش وزن می شود که این مور خودش به تنهایی می تواند احساس بهتری برای شما به ارمغان بیاورد. البته ایرادی ندارد، که یک پیتزا و یک نوشابه به عنوان ناهار بخوریم، اما فردا باید چیزی سالمتر برای ناهار انتخاب نماییم.

تمام ذهنیاتتان را بنویسید

گاهی اوقات بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که بگذارید برخی مسائل تمام شوند. نگه داشتن چیزهایی که موجب تنفر شما از زندگی می شوند، کار درستی نیست و برای سلامتیتان ضرر دارد. بنابراین یک نوت بوک، یک ورق کاغذ، یک دفتر خاطرات، و یا هر چیز دیگری را بردارید و شروع به نوشتن احساسات خود کنید. به محض این که این کار را انجام دادید، به آنچه که می توانید برای متوقف نمودن این اتفاق یا احساس انجام دهید فکر خواهید کرد.

هوای تازه را استنشاق کنید

اغلب اوقات ما این امر را نادیده می گیریم اما واقعا، بیرون رفتن از خانه و پیاده روی می تواند مفید باشد. این کار باعث می شود که امیدهای شما بارور شود و ببینید که کل زندگی می تواند امید بخش و آرامش بخش باشد. اگر خواستی بر درون خود غلبه کنی، یک جفت کتانی بپوش و برای پیاده روی بیرون برو. علاوه بر این که این کار، رایگان است می توان گفت که چیزی بهتر از آن برای رسیدن به آرامش درونی وجود ندارد.

ورزش کنید

ورزش کردن می تواند به آرامش درونی شما کمک کند. برای ورزش کردن شما مجبور نیستید حتما به باشگاه بروید یا برخی باکس های سنگین را برای ساخت عضلانی قوی جابجا کنید بلکه ورزش می تواند انواع بسیاری داشته باشد. لیکن جابجا کردن این باکس های سنگین و یا ترکیب تمرین با کارهای روزمره تان باعث می شود که  روزهای هفته تان دلپذیرتر شده و شما جذاب تر به نظر برسید.

از زندگی لذت ببرید

حس تنفر از زندگی می تواند خسته کننده باشد، و منظورم این است که به معنای واقعی کلمه ممکن است سبب دلمردگی شما شود. این موضوع انرژی شما را از بین می برد و در نهایت تنها کاری که می خواهید انجام دهید این است که در رختخواب دراز بکشید و در هنگام صرف بستنی، سریال تماشا کنید. بنابراین، بهترین چیز برای حفظ روحیه تان خودتان هستید.

باید بدانید که، زندگی خیلی کوتاه است بنابراین باید تا جای ممکن اهداف خود را دنبال کنید. به جای ماندن در خانه به سینما برو و با دوستت یک فیلم جذاب ببین، نقاشی بکش و هر چیزی را که شما را خوشحال می کند، انجام دهید. شما شایسته بهترین ها هستید.

محرک های منفی را حذف کنید

عوامل محرکی را که در ذهنتان سبب تنفر از زندگی می شوند و آرامش درونی شما را بهم می ریزند، دور بریزید. تا زمانی که قادر به مقابله با آنها نباشید و تمام چیزهای اضطراب آور را کنار نگذارید، هرگز نمی توانید از شر تمام این عوامل منفی خلاص شوید. اگر از آنچه که “اختلال مقایسه وسواسی” (به عنوان مثال وسواس مقایسه شیوه زندگی دوستان “موفق” با خود) نام دارد رنج می برید، دیگر از فیس بوک و توییتر استفاده نکنید. رسانه های اجتماعی می توانند یک راه فوق العاده برای ارتباط و تعامل باشند، اما می تواند یک محیط سمی را برای عصبی شدن و مقایسه ایجاد کنند.

برقصید

بله شما می توانید برقصید. اصلا مهم نیست که تا چه حد رقص بلد هستید چرا که قرار نیست یک رقصنده حرفه ای شوید. رقص همواره در نژاد بشر، عاملی برای بیان نهایی احساسات بوده است. برای خودتان برقصید و اگر کسی در حال تماشایتان بود اهمیت ندهید. با پای خود ضربه بزنید، کمر خود را بچرخانید، و با آهنگ های مورد علاقه تان آنقدر برقصید تا انرژی تان تخلیه شود و خودتان را در ریتم آهنگ مورد علاقه تان رها کنید.

برنامه هایتان را سازماندهی کنید

یک راه عالی برای شروع حرکت رو به جلو و کشف آنچه که می تواند در جهت بهتر شدن زندگی تان تغییر کند، سازماندهی برنامه هایتان است. تعطیلات آخر هفته را در خانه بگذرانید و همه ی چیزهای منفی را دور بریزید. از شر چیزهایی که لازم ندارید یا دیگر نمی خواهید خلاص شوید و فضای زندگی خود را بازتر کنید. تمیز کردن فضای خانه و اطمینان از این که خانه شما سازماندهی شده، می تواند شگفتی های زیادی را برای آرامش درونی شما به ارمغان آورد.

حرکت به سوی جلو

زندگی یک رمز و راز است و می تواند یک میدان مین گذاری شده با سختی های فراوان باشد. گاهی اوقات شما دچار شکست می شوید، و در این لحظه آنچه که لازم است این است که پا پس نکشید و به جلو بروید. سعی کنید نیکوکار باشید و به دیگران کمک نمایید. نیکوکاری چیزی است که اغلب به عنوان یک محرک خوب در رفتار انسان مورد استفاده قرار می گیرد.

ممکن است شما تا کنون چیزهای بسیار بدی را در مورد بسیاری از افراد مشهور شنیده باشید، اما در نهایت با خود می گویید او هر چه باشد به خیریه کمک می کند. داوطلبانه به دیگران کمک کنید. افراد زیادی در جهان وجود دارند، که در حال فرو رفتن در منجلابی هستند که شما به تازگی از آن خارج شده اید و اگر دوست ندارید آنها نیز همین چیزها را تجربه کنند پس باید به آنها کمک کنید.

با کمک به بی خانمان ها یا شرکت در هر جایی که نیاز است، می توانید تفاوت های زیادی را در زندگی این افراد به وجود آورید، و علاوه بر این، تحولات عظیمی را نیز در ذهن تان ایجاد نمایید.

این گونه کارها یک احساس فوق العاده را در شما به وجود خواهند آورد و من فکر می کنم به افرادی که از زندگی خود متنفر هستند کمک خواهد کرد تا دیگر چنین دیدی نداشته باشند. اگر شما به دیگران کمک کنید، چنان تاثیر مثبتی بر روی جهان خواهید گذاشت که برخی از این تاثیرات نیز به خود شما باز خواهد گشت و سبب بهبود روابط زندگیتان خواهد شد.

طرز فکر خود را تغییر دهید

ممکن است این راه‌حل بسیار ساده به نظر برسد. بااین‌حال، برای برخی از افرادی که دچار حس تنفر از زندگی  می‌شوند، تغییر طرز فکر بهترین راه‌حل است.

اگر مدام شادی‌کردن را به زمانی در آینده موکول می‌کنید، باید بهانه را کنار بگذارید و در زمان حال زندگی کنید. شاید در گذشته برای شما اتفاقات بدی افتاده باشد یا ممکن است در حال حاضر هرآنچه را از زندگی می‌خواهید نداشته باشید. به‌هرحال هر کسی داستانی دارد که مدام بر دل او سنگینی می‌کند. آنچه شما را از دیگران متمایز می‌کند این است که به داستان زندگی خود چگونه نگاه می‌کنید و چگونه با دنیا روبه‌رو می‌شوید.

نشخوار فکری را تمام کنید

وقتی متوجه شدید که آماده تغییر طرز فکر خود درباره زندگی هستید، چه اقدام خاصی باید انجام دهید ؟ یکی از کارهایی که افراد با احساس تنفر از زندگی انجام می‌دهند نشخوار فکری است. شما هم این‌طوری هستید ؟ آیا به این مسئله که دیگر از زندگی لذت نمی‌برید، بیش از اندازه فکر می‌کنید ؟

نشخوار فکری عادتی است که حال بد یا حس تنفر از زندگی را بدتر می‌کند. سعی کنید به افکار خود و زمان‌هایی که به‌سمت افکار منفی کشیده می‌شوید آگاه باشید و فکر خود را از این راه منحرف کنید.

مشکلات اصلی خود را شناسایی کنید

ممکن است احساس تنفر شما از زندگی دلایل مختلفی داشته باشد. با شناسایی این دلایل راحت‌تر می‌توانید راه‌حل‌های مناسبی بیابید. هیچ ۲ نفری برای احساس ناامیدی از زندگی دلیل مشترک ندارند.

عادات سالم را تقویت کنید

عادات سالمی مانند ورزش منظم سبب می‌شوند سایر عادات خوب را هم در خود تقویت کنید.

آیا هر روز به‌اندازه کافی آب می‌نوشید ؟ آیا هر روز غذای سالم می‌خورید و مکمل‌های ویتامین را منظم مصرف می‌کنید ؟

غذاهای ناسالم، کافئین و الکل باعث بدترشدن حال بد، احساس تنبلی و حال بد همیشگی شما می‌شوند. عادات سالم به شما انگیزه‌ای برای دوباره شادبودن می‌دهند. هرآنچه را برای بهبود سلامت روانتان لازم است انجام دهید تا فرصتی برای حس بهتر داشته باشید.

تمرین یوگا و مدیتیشن کنید

اگر مدام به خود می‌گویید که از زندگی متنفرم و نمی‌توانید شاد باشید، یوگا یا مدیتیشن همراه با تمرین‌های تنفسی را امتحان کنید. تمرین منظم حرکات یوگا و مدیتیشن به شما کمک می‌کند تا احساسات منفی و استرس را رها کنید. انجام‌دادن این ورزش‌ها باعث می‌شود که احساس آرامش، شادی و انگیزه بیشتری داشته باشید.

برای دوباره شادبودن تلاش کنید

در این مرحله، احتمالا آماده‌اید تا انجام‌دادن فعالیت‌های شادی‌آور را به برنامه زندگی خود اضافه کنید. قبلا از انجام‌دادن چه کاری لذت می‌بردید ؟ هر روز یا برخی از روزهای هفته را به کارهایی اختصاص بدهید که باعث شادی شما می‌شوند مانند فعالیت‌های هنری، باغبانی، کتاب‌خواندن و تماشای فیلم.

شاید فورا به انجام‌دادن این کارها تمایلی نداشته باشید، اما برنامه‌ریزی برای آنها به تقویت روحیه و انگیزه شما کمک می‌کند. اگر نمی‌توانید فعالیت‌های موردعلاقه گذشته خود را انجام بدهید، سراغ کارهای جدید بروید. مثلا اگر در گذشته با دوستان خود بیرون از خانه ناهار می‌خوردید اما در حال حاضر چنین امکانی را ندارید، به فکر فعالیت‌های جدید باشید.

از کارشناس حرفه‌ای کمک بخواهید

اگر تمام راهکارهای گفته‌شده برای حس تنفر از زندگی را امتحان کردید اما باز هم حس تنفر از زندگی رهایتان نکرد، چه باید کرد ؟ در این مرحله، بهتر است از پزشک خود یا کارشناس سلامت روان کمک بخواهید.

ممکن است که ازدست‌دادن لذت و انگیزه زندگی نشانه‌ای از افسردگی بالینی باشد. گاهی اوقات این مشکل به مسائل بیولوژیکی مربوط می‌شود. افسردگی را می‌توان با درمان دارویی یا روان‌شناختی برطرف کرد. با این درمان‌ها مواد شیمیایی مثبت در مغز شما ترشح می‌شوند و ذهن شما برای احساس مثبت فرصتی دوباره خواهد داشت.

اگر مدام به خود می‌گویید: «از زندگی متنفرم» و هیچ‌چیز شما را خوشحال نمی‌کند، ابتدا طرز فکر خود را تغییر دهید. سپس برای حل‌کردن مشکلات سلامت روان خود اقدام کنید. کارهایی را انجام بدهید که قبلا دوست داشتید. در صورتی که هیچ‌‌یک از این راهکارها مؤثر نبودند، از کارشناس حرفه‌ای سلامت روان کمک بخواهید. کمک خواستن از چنین افرادی هیچ اشکالی ندارد.

میانگین امتیازات ۵ از ۵

از مجموع ۱ رای

سلب مسئولیت: منبع این مطلب این سایت بوده و باز نشر توسط سایت مدیک بلاگ بر مبنای تایید بر محتوای آن نمی باشد.