به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد،در کشوری که هر روز به واسطه عریان‌تر شدن پوشش گیاهی با بلایای طبیعی بیشتری دست به گریبان است کنده شدن 1500 اصله درخت اتفاقی نیست که از کنار آن ساده بگذریم. از آن اتفاقاتی که اگر در معرض دید عموم مردم بود یا شاید اگر در خیابان ولیعصر تهران اتفاق می‌افتاد حالا همه مسوولان باید پاسخگو می‌شدند اما این اتفاق با همه روند اداری که طی کرده و ما در ادامه به آن خواهیم پرداخت خبر تلخی است. ما در این گزارش قرار است داستان درختان سنجدی را دنبال کنیم که در روند شکایات و پیچ و خم‌های اداری قربانی یک تصمیم عجیب شدند.

کوهین شهری در 40 کیلومتری قزوین است. شهری که به جاذبه‌های طبیعی و عدس و ادویه معروف است اما خدایار درخشان باغدار تصمیم گرفت در مساحت 50 هکتاری باغ گردو بنا کند. باغی که بنا به دغدغه او که از دست رفتن بازار گردوی ایران در دنیا بود آغاز به کار کرد. آنطور که تحقیقات درخشان می‌گفت باغات گردوی ایران به واسطه سنتی بودن خاصیت تجاری خود را از دست داده‌اند.

باغی که او نام آن را «باغ گردوی الگویی» گذاشته است سرمای بهاره به آن نمی‌زند و از هر هکتار آن می‌شود 8 تا 10 تن گردو برداشت؛ گردویی با کیفیت بالا و پوست کاغذی که توان فراوری و تجاری داشت و باعث شد تا او دو سال پیاپی عنوان باغدار نمونه کشور را به خود اختصاص بدهد. اما بخشی از این باغ الگویی در کنار بستر رودخانه فصلی حسام‌آباد کوهین قرار گرفت و این شد پاشنه آشیل باغ درخشان.

او می‌گوید: « زمین این باغ را از مردم خریدم نه از منابع طبیعی اما بخشی از این زمین‌ها در کنار رودخانه فصلی بود که سال‌های سال است حتی در فصل زمستان و بهار هم آبی از آن رد نشده است. من از آب منطقه‌ای به صورت شفاهی استعلام گرفتم و آنها گفتند حریم رودخانه‌ها معمولا از یک متر تا 20 متر است ولی شما حداقل را رعایت کنید.

من در سال 94 آمدم دورتادور باغ را درخت سنجد کاشتم. درخت سنجد هم حکم دیوار را دارد و هم محافظ است هم حکم بادشکن را دارد چون آن منطقه به‌واسطه نزدیکی به منطقه لوشان و منجیل بسیاربسیار بادخیز است. پشت این درختان هم دورتادور باغ را فنس کشیدم، برای فنس هم احتیاج به لوله‌گذاری بوده است. لوله‌گذاری کردم، فنس کشیدم تا 2 سال پیش که یک کارگری داشتم که خاطی و مشکل‌ساز بود و من عذر ایشان را خواستم و همه مطالبات او را هم دادم.»

این اخراج شروع داستان است. آنطور که درخشان می‌گوید این مرد به ادارات مختلفی مراجعه کرد و شکایات متنوعی را برای این باغ مطرح ‌کرد، اداره برق، منابع طبیعی، محیط زیست تا اینکه شکایت به اداره آب رفت و آب منطقه‌ای برای سرکشی رسید و گفت که حریم رودخانه رعایت نشده است. شکایت اتفاق افتاد و پرونده به دادگاه رفت و بازهم آن طور که درخشان می‌گوید: «رییس دادگاه به باغ آمد و به آن مدیر اداره آب که آمده بود گفت شما در این 7 سال کجا بودید؟ بعد از 7 سال که این درختان سنجد بزرگ شده آمدید می‌گویید در حریم است؟ خلاصه آنها تمکین نکردند و قاضی مجبور شد پرونده را بفرستد برای کارشناس رسمی دادگستری، این کارشناس آمد دید و گفت حریم رعایت شده. آب منطقه‌ای دوباره اعتراض کرد، دوباره پرونده رفت هیات کارشناسی 3 نفره این هیات آمد نگاه کرد و گفت حریم کاملا رعایت شده است. من حریم را 3 متر رعایت کردم. آنها گفتند چرا 3 متر؟ باید بیشتر رعایت می‌کردی.

گفتم که حریم را گفته‌اند یک متر تا 20 متر اینجا هم که رودخانه نیست و رودخانه فصلی است و سال‌هاست که آبی در این رودخانه نیست بعد تازه این درخت سنجد که من کاشته‌ام خودش نگه دارنده حریم است، اگر در رودخانه سیلی بیاید این درختان سنجد خودشان محافظت می‌کنند.» کار به هیات 5 نفره کارشناسی رسید و بالاخره آن هیات 5 نفره گفت که درخشان حریم 3 متر را رعایت نکرده است و قاضی هم حکم اعاده به حسب نظر کارشناسی را داد. آن طور که کارشناس گفته بود فنس و لوله و تجهیزات آبیاری باید سه متر به داخل باغ جابه‌جا شوند. در خصوص درختان سنجد هم گفت چون درختان سنجد چند ساله هستند در جای خود در مالکیت کسی که کاشته است بماند.

یک پیشنهاد دیگر عملی و قانونی هم این بود که مالک برود و حریم را از اداره آب اجاره کند. درخشان پیگیر شد و به اداره آب رفت، درخواست نوشت و درخواست ثبت و شماره نامه به او داده شد. تعهد محضری هم داد که مبادا از این حریم استفاده غیراصولی بکند. همین که او مشغول تعهد دادن و کار اداری بود در تاریخ 25 اردیبهشت 1402 به او خبر می‌رسد که بیل مکانیکی از راه رسیده و قصد جان درختان را دارد: «یک روز بچه‌های باغ تماس گرفتند که یک بیل مکانیکی آمده و دارد فنس و لوله و همه‌چیز را مچاله می‌کند و درخت‌های سنجد را از ریشه درمی‌آورد. گفتم بروید ببینید چه کسی دارد این کار را می‌کند. رفتند گفتند آب منطقه‌ای است. هر چقدر تماس گرفتم مدیران آب منطقه‌ای جواب ندادند.

من تهران بودم. با رییس پاسگاه حرف زدم و گفت اجازه بدهید با قاضی مربوطه حرف بزنم. مجددا زنگ زدم و گفتند قاضی گفته است که حکم را انجام بدهید. این چیزی بود که شفاهی انجام شد.» خلاصه اینکه 1500 درخت سنجد را از ریشه کندند و آن طور که درخشان مدعی است حکم اشتباه اجرا شد: «در سالی که به‌فرموده مقام معظم رهبری سال رشد تولید و مهار تورم هست و این همه از طرفی تاکید شده که درخت مثمر بکارید این اتفاق افتاده است. درخت سنجدی که یک درخت مثمر است، یک درختی است که خاصیت غذایی دارد، خاصیت دارویی دارد این طور ریشه‌کن شد. در کشور اسلامی با منی که زندگی خودم را روی این کار سرمایه‌گذاری کردم اینگونه برخورد کردند. خود قاضی نامه نوشته به آب منطقه‌ای که چرا درختان را از ریشه در آوردید؟ چرا اجرای احکام را در جریان نگذاشتید؟ چرا نیروی انتظامی را در جریان نگذاشتید؟ نامه آن هم موجود است.» درخشان تمام نامه‌ها، احکام و ویدئوهای تخریب را برای ما فرستاده است.

آن‌طور که این باغدار می‌گوید حالا تامین دلیل کرده است و کارشناس رسمی از دادگاه آمده از منطقه دیدن کرده و گفته 1500 درخت را از ریشه درآوردند، فنس و لوله را تخریب کردند. خود پاسگاه هم آمده است و معاینه محلی کرد و صورتجلسه کرد که گفته بدون حضور پاسگاه و بدون حضور اجرای احکام خودسرانه این کار را کردند: «باید بگویم دلم می‌سوزد و کاری از دستم بر نمی‌آید.»

اما ضررهایی که به این باغ خورده است به نوعی غیرقابل جبران است از طرفی 1500 اصله درخت قلع و قمع شده‌اند که قرار بود بادشکن انبوهی از درختان گردو باشند، از طرفی فنس و لوله‌ها به جای جابه‌جا شدن شکسته و از بین رفته‌اند. سرنوشت درختان گردویی که قرار است سالیان درازی در آن منطقه به زندگی ادامه بدهند هم در خطر افتاده است.

بادهای شدید منطقه آنها را از پای درخواهد آورد و از آن باغ الگویی بازهم باغی معمولی بیرون خواهد آمد که توان باردهی محصولی یکدست و تجاری نخواهد داشت. درخشان می‌گوید: ‌«بادها باعث می‌شود شکوفه‌ها بریزد و برگ‌ها به علت باد شدید پاره می‌شود. پارگی برگ‌ها هم باعث خواهد شد فتوسنتز اتفاق نیفتد و فتوسنتز نباشد رشد ریشه کامل انجام نمی‌شود. مقدار و رشد میوه و کیفیت آن کمتر می‌شود. این خسارت تا صدسال ادامه خواهد داشت.»

او در این مدت به دفتر رهبری، دفتر ریاست‌جمهوری و بازرسی کل نامه نوشته و پرونده در حال پیگیری است. او که دو سال گذشته کشاورز نمونه کشوری انتخاب شده و از دست ریاست‌جمهوری و وزیر کشاورزی و استاندار قزوین لوح تقدیر گرفته کاملا انگیزه‌اش برای تولید و کشاورزی را از دست داده تا حدی که به فکر فروش باغ افتاده است.

چه حق با درخشان باشد چه آب منطقه‌ای مساله اینجاست که چرا درختان با ارزشی که می‌توانستند با تدبیر جابه‌جا شوند از ریشه کنده شده‌اند. چه قانونی است که در نقطه‌ای از کشور حتی حق دست زدن به یک درخت در ساختمانی با مالک شخصی وجود ندارد اما در قزوین به راحتی درختان را شهید می‌کنند.

مدیران نظر دیگری دارند

سید حسام مهدیون مدیر منابع آب شهرستان قزوین در گفت‌وگو با «اعتماد» با اشاره به اینکه با دستور قضایی این اتفاق افتاده و شکایت آقای درخشان در حال پیگیری است عنوان می‌کند که این موضوع هیچ ارتباطی به واحد ایشان ندارد و دفتر مهندسی رودخانه در جریان کار است: ‌«من در چند و چون نحوه اجرای حکم نیستم. واحد حقوقی پیگیری می‌کند از قاضی دستور می‌گیرد و واحد مهندسی رودخانه اجرا می‌کند.

هیچ کدام از اینها زیرمجموعه من نیستند و اطلاعاتی در این خصوص ندارم. تنها کلیاتی از این حکم در ذهن من هست. آقای درخشان کلکسیونی از تخلفات انجام داده است که ما اگر بخواهیم پیگیری کنیم خیلی از اوضاعی که الان دارد بدتر می‌شود. ما به نوعی در حال مدیریت هستیم تا ایشان که تولیدکننده است بیشتر از این آسیب نبیند.» تا بیایم از او بپرسم چرا به درختان آسیب وارد شده صدای بوق تلفن در گوشم می‌پیچد.

خانم رحمانی مسوول دفتر حقوقی آب منطقه‌ای قزوین هم آن طور که به «اعتماد» می‌گوید تا حدودی در جریان هستند. طی تماسی که با دفتر مدیرعامل آب منطقه‌ای داشتیم آنها کار را به فراس خواجوی مدیر روابط عمومی ارجاع می‌دهند. خواجوی هم ما را به سینا جمشیدی مدیر دفتر مهندسی رودخانه شرکت آب منطقه‌ای قزوین وصل می‌کند. جمشیدی می‌گوید: ‌«در حکمی که به دست ما رسیده متنی از گزارش کارشناس رسمی ذکر شده است.

کارشناس رسمی اشاره کرده با توجه به اینکه این درخت‌ها کاشت شده و خیلی موضوعیتی ندارد امکان این هست که در قالب اجاره بستر حفظ بشوند. حکم هم که صادر شده و قاضی برابر نظر کارشناسی به آن اشاره کرده است. یعنی اینکه آن درختان قلع و قمع بشود تا رفع تصرفات اتفاق بیفتد. چیزی در رابطه با اینکه آن درختان 7 ساله است و باید حفظ بشود و فنس سه متر عقب‌نشینی بشود نگفته‌اند.»

جمشیدی می‌گوید که براساس نظر کارشناس یک نامه نوشته شده و اجرای حکم یک مرحله به عقب انداخته شد اما متعاقب آن دادگاه نامه زد که شما چرا حکم را اجرا نمی‌کنید و ترک فعل می‌کنید؟ جمشیدی می‌گوید: «قاضی گفتند اگر این حکم سریعتر انجام نشود مساله ترک فعل مطرح می‌شود و به دادگستری استان می‌رود.» جمشیدی تایید می‌کند که درخشان برای اجاره بستر اقدام کرد اما وقتی آنها به سیستم قضایی نامه می‌زنند که کارشناسان گفتند می‌شود از این طریق هم کار جلو برود قاضی مجدد با این طرح هم مخالفت کرد.

جمشیدی می‌گوید: «قاضی گفتند من رای رفع تصرف دادم حالا شما می‌خواهید انجام ندهید و بحث اجاره بستر را مطرح کردید؟ یک مهلت 3 روزه به ما دادند که تا فلان روز باید این انجام بشود. ما هم رفتیم شروع به کار کردیم و با پاسگاه هم هماهنگ کردیم. صورتجلسه هم داریم که ما با نماینده نیروی انتظامی رفتیم.»

جمشیدی معتقد است قرار نیست درخت هر جایی کاشته بشود و اگر لازم باشد درخت را قطع می‌کنند: ‌«این درختان برای استفاده نبوده است بلکه برای بحث بادگیری آنجا بودند و یک جورایی حصار دور باغ بوده است. قرار نیست درخت هر جایی کاشته بشود. ما درختی که داخل رودخانه کاشته شده و باعث می‌شود عبور ایمن سیل به خطر بیفتد را قطع می‌کنیم. عمده چیزی که سیل‌ها با خودشان می‌آورند تنه درختان است که باعث می‌شود سیلاب از بستر بیرون بزند. این درخت باید جایی کاشته بشود که آسیبی نرساند. اگر لازم باشد درخت هم باید قطع بشود.»

اما در حکمی که از طرف درخشان به دست ما رسیده قاضی چند تذکر به آب منطقه‌ای قزوین می‌دهد مبنی بر اینکه شرکت آب منطقه‌ای بدون معرفی نماینده قانونی و بدون هماهنگی با واحد برای اجرای احکام راسا وارد عمل شده است در حالی که رویه این طور است که مرقومه اجرای حکم خطاب به مرجع نظامی تنظیم شود و پس از معرفی نماینده از سوی اداره شاکی در معیت مامورین ذی‌ربط و نظارت نماینده حکم اجرا گردد. تذکر دوم هم این است که بنا به اظهارات محکوم‌علیه پرونده بخش عمده‌ای از حکم رفع تصرف انجام نشده است.

تذکر سوم هم این است که بخشی از حکم انجام شده توسط عاملان آن شرکت در خصوص قطع درختان انجام گردیده که می‌بایست نماینده فوق آن مرجع با ارایه برگه نمایندگی در محل اجرای احکام حاضر و در این خصوص پاسخگو باشد. حالا بااین تذکرات تنها این نتیجه به ذهن می‌رسد که اجرای احکام مورد سوال مرجع قضایی هم قرار گرفته است، مگر اینکه احکام دیگری با محتوای متفاوت هم وجود داشته باشد که ما به آن دسترسی نداریم.

یک پیام مشخص

محمدعلی یکتانیک فعال محیط زیست در گفت‌وگو با اعتماد برخورد با درخت به مثابه زباله را باورنکردنی می‌داند. او از سختی‌های بار آوردن یک درخت می‌گوید، از رسیدگی و خون دل خوردن تا یک درخت به سن 10 سال برسد. هر کسی که تجربه باغداری دارد این را می‌داند که رسیدگی و چشم انتظاری برای رشد یک درخت چه زحمتی دارد: «یکی از کارهایی که در حریم رودخانه باعث می‌شود سیلاب کنترل بشود درختان هستند. درخت جلوی شدت سیلاب را می‌گیرد چه برسد به درخت قدیمی که بیشتر می‌تواند به کنترل سیلاب کمک کند.

اساسا وجود درخت در حریم رودخانه باعث تثبیت خاک و جلوگیری از سیلاب ویرانگر می‌شود. زمانی سیلاب ویرانگر می‌شود که همراه خودش رسوب داشته باشد. یکی از راه‌هایی که باعث می‌شود سرعت سیلاب کاهش پیدا کند کاشتن درخت است.» او با اشاره به اینکه از جزییات پرونده مطلع نیست؛ یکی از ترفندها برای تصاحب زمین را درختکاری می‌داند و از افرادی می‌گوید که از این طریق مرز زمین خود را گسترش می‌دهند.

او یکی از راه‌هایی که می‌شد مسوولان در نظر بگیرند را جابه‌جایی درختان در ماه‌های آذر و دی عنوان می‌کند و می‌گوید: «این رفتار با درختان یک پیام مشخص دارد و آن این است که برای مسوولان ما اکوسیستم و طبیعت ذره‌ای اهمیت ندارد. درخت چیز بی‌ارزشی نیست هر چند درست است که زمین ارزش دارد و نباید مورد تملک قرار بگیرد اما کسی که دلش برای سرزمینی می‌سوزد که در نوار بیابانی قرار دارد و پوشش گیاهی در آن اهمیت دوچندان دارد نباید چنین رفتاری با درختان بکند به خصوص در جایی مانند قزوین که این گیاه بسیار با ارزش است و نباید این‌طوری مورد بی‌مهری قرار می‌گرفت. قلع و قمع این حجم درخت واقعا ناراحت‌کننده است.»

سلب مسئولیت: منبع این مطلب این سایت بوده و باز نشر توسط سایت مدیک بلاگ بر مبنای تایید بر محتوای آن نمی باشد.