مدیک بلاگ
اخبار سلامت

قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری بعد از 13 سال به بدترین شکل اجر شد

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اطلاعات، در این سال برای نخستین ‌بار داوطلبان دیپلمه برای یک دورۀ سه سالۀ پرستاری، پذیرش و با مدرک معادل لیسانس فارغ‌التحصیل شدند. در سال ۱۳۵۴ دوره‌ای با عنوان لیسانس پرستاری در وزارت علوم ایجاد شد که دوره‌ای چهارساله بود. سال ۱۳۶۵ «دانشکدۀ پرستاری» در دانشگاه‌های علوم پزشکی تأسیس شد که موجب توسعۀ این رشته شد.

رشته‌های علوم پزشکی، دارای طرح اجباری هستند؛ بدین‌ سان‌ که هر فارغ التحصیل باید سه برابر طول مدت تحصیلش در محلی که وزارت بهداشت تعیین می‌کند، خدمت کند؛ از این رو، بخش قابل توجهی از نیروهای پرستاری بیمارستان‌ها را پرستاران طرحی تشکیل می‌دهند. با تمام شدن دوران طرح، پرستار هر چقدر هم که کارآمد و بودن او برای بخش ضروری و حیاتی باشد، بیمارستان نمی‌تواند حتی یک روز اضافه او را نگه دارد.

اگر شانس با نیروهای طرح همراه باشد و آن سال آزمون استخدامی برگزار شود، در صورت قبولی در آزمون می‌توانند به کار خود ادامه دهند؛ در غیر این صورت، تا زمان برگزاری آزمون باید خانه‌نشین شوند. برگزاری آزمون، زمان مشخصی ندارد؛ این‌گونه نیست که هر سال آزمون استخدام پرستار برگزار شود. بسیاری از این نیروهای تازه‌نفس و جوان در مدت انتظار آزمون، از کار دلزده می‌شوند که یا پرستاری را رها می‌کنند و برای گذران زندگی به کاری غیر مرتبط روی می‌آورند یا برای بهره‌برداری از دانش خود، راه مهاجرت را در پیش می‌گیرند.

رئیس سازمان نظام پرستاری، چندی پیش از خانه‌نشینی ده هزار پرستار طرحی، در دورۀ کرونا خبر داد و گفت: این پرستاران جوان، قبل از کرونا طرح عادی خود را به پایان رسانده بودند، اما از آنها خواسته شد با همان حقوق دروان طرح، خدمت کنند. در همین راستا حدود هفده هزار تن از پرستاران جوان با وجود به پایان رسیدن زمان طرح، در دوران کرونا خدمت خود را تمدید کردند؛ پای کار آمدند و قبول کردند با حقوق پرستاری دوران طرح، مجدداً خدمت کنند، اما اکنون با فروکش‌کردن موج کرونا ده هزار تن از این نیروها را خانه‌نشین کردند.

محمد میرزابیگی با اعلام این موضوع از وضعیت موجود انتقاد کرد و گفت: مگر این پرستارانی که طرح‌شان تمام شده بود نمی‌توانستند جان خود را بردارند و به خانه بروند؟ اینها فداکاری کردند و به جامعۀ گرفتار بحران بیماری خدمت کردند. باید از اینها به عنوان قهرمان ملی یاد می‌شد؛ درحالی‌که اکنون بی‌کار و خانه‌نشین شده‌اند. با توجه به کمبود پرستار در جامعۀ درمانی، بهتر است همین افراد دوباره به کار فراخوانده و استخدام شوند. اگر این افراد به کار برنگردند، بداخلاقی نسبت به آنها شده است. باید بدانیم اگر بار دیگر، بحرانی همچون کرونا رخ دهد، شاید دیگر انگیزه‌ای در نیروهای پرستاری نماند. جنس این هفده هزار تن، جنس شرکت در آزمون نیست. آنها در آزمون سخت کرونا خود را اثبات کردند. چه کسی در دورۀ کرونا با حقوق طرحی کار می‌کند؟

از جان مایه گذاشتند، ولی قدر ندیدند

صغری کریمی، سرپرستار بیمارستان در ‌این ‌باره می‌گوید: در زمانی که بیمار و پزشک و کارگر و … از بیمارستان فرار می‌کردند، من و همکارانم و پزشکان بخش عفونی در بیمارستان ماندیم و بخش را برای پذیرش بیماران کرونایی آماده کردیم، با کمترین تجهیزات کار کردیم. یک ماسک ساده زدیم و نایلون پوشیدیم که عرق از زیر آن جاری بود؛ حتی چکمه‌هایمان پر از آب شده بود. هیچ ‌وقت آن روزها از یادم نمی‌رود که مردم درد داشتند و ناراحت بودند. هر وقت به آن روزها فکر می‌کنم اشکم جاری می‌شود. پیرمردی که نفسش به شماره افتاده بود، با مشت به ایستگاه پرستاری می‌کوبید و درخواست تختی برای بستری شدن داشت و من تختی نداشتم که به او بدهم؛ یا مادر جوانی که نوزادی سه ماهه داشت و جلوی چشمان من و همکارانم مثل گل پرپر شد و جان داد.

پذیرش بیمارانی کرونایی و مراقبت از آنها باعث شد که من و همکارانم کرونا بگیریم. همکاران طرحی من به امید آنکه با رفتن کرونا استخدام می‌شوند، این خطر را به جان خریدند و بسیاری هم مانند من به کرونای سخت مبتلا شدند. به مدت یک هفته در اتاق ایزوله بستری شدم. توهم زده بودم: صدای زنگ گوشی خودم را که می‌شنیدم فکر می‌کردم یک نفر دارد با من حرف می‌زند. بلند می‌شدم دور و برم را نگاه می‌کردم و … اجازه ندادم کسی به ملاقاتم بیاید غافل از آنکه همسرم نیز همزمان با من کرونا گرفته بود؛ چرا که پیش از آن توسط من به این ویروس گرفتار شده بود. دختر و پسر نوجوانم مانده بودند بدون سرپرست.

این سرپرستار، با بغضی فشرده در گلو و صدایی لرزان ادامه می‌دهد: آن‌گاه که به خاطر شدت بیماری به مرخصی استعلاجی رفتم و درست در دورانی که با بیماری و مرگ دست و پنجه نرم می‌کردم، به جای آنکه از من و امثال من که هنگام خدمت در بیمارستان کرونا گرفتیم، تقدیر شود، کارانه‌ام را قطع کردند؛ کارانه‌ای که حق همۀ پرستاران است و هر ماه به آنها پرداخت می‌شود.

آیا حق من بود به خاطر ویروسی که از محیط کار گرفته‌ام، کارانه‌ام قطع شود؟ در آن دوران سیاه که خانواده، بیمارش را در بیمارستان‌ رها می‌کرد و می‌رفت و پشت سرش را هم نگاه نمی‌کرد تا مبادا کرونا بگیرد، این من و همکارانم بودیم که از خود گذشتیم و بیماران کرونایی را رها نکردیم. حق من بود که به مدت سه ماه کارانه‌ام را قطع کنند؟ شاید اگر جای دیگری جز اینجا بود نه تنها کارانه‌ام را قطع نمی‌کردند، بلکه مبلغ آن را هم افزایش می‌دادند.

این سرپرستار می‌افزاید: در میان همکاران طرحی من، مادر جوانی بود که نوزادی تازه متولدشده داشت. این مادر جوان به امید آنکه پس از کرونا برای خود و فرزندش آیندۀ بهتری رقم بزند، نوزاد چند روزه‌اش را رها کرد و به یاری بیماران کرونایی شتافت. اگر قرار بود کسانی استخدام شوند این مادر از همه مستحق‌تر بود. چرا چنین پرستاری اکنون در فهرست استخدام‌شدگان نیست؟ به راستی اولویت با چه کسانی بود و استخدام‌شدگان چه کسانی هستند؟ آیا آنهایی که از استخدام جا مانده‌اند پس از گذران دو سال و نیم ‌آزمون سخت و طاقت‌فرسا که سلامتی خود و خانواده و عزیزان خود را به خطر انداختند و خود در دام بیماری گرفتار شدند، باز هم باید منتظر آزمون استخدامی بمانند؟ گویا برای فداکاری و از خودگذشتگی معنای دیگری باید جستجو کرد؛ چرا که در قبال آن یا تنبیه می‌شوی و یا رانده خواهی شد!

روز زن و روز پرستار

روز زن، روزی خاطره‌انگیز است که ادارات دولتی و خصوصی با اجرای برنامه و دادن هدایا به بانوان، آن روز را گرامی می‌دارند. در بعضی از ادارات به آقایان هم هدیه داده می‌شود تا آن را به مادر یا همسر خود تقدیم کنند. در بسیاری از این برنامه‌ها علاوه بر دادن هدیه، مراسم قرعه‌کشی هم انجام می‌شود و به نفرات اول تا سوم هدایایی چون کارت هدیه یا سکه داده می‌شود. در برخی از مراکز به کارمندان ناهار یا شام داده می‌شود. ناهار یا شام آن روز، خاص و ویژه است، در کنار شیرینی و میوه. اما این روز و روز خاص «پرستار» در میان کادر درمان چگونه می‌گذرد؟

مرضیه . ف، سوپوروایزر بیمارستانی دولتی در ‌این ‌باره می‌گوید: اصلاً ما چیزی به عنوان روز زن، روز مرد، روز کارگر و مانند آن نداریم و یکی از چیزهایی که به آن اهمیتی داده نمی‌شود روز پرستار است. هر سال که روز پرستار می‌شود مادرم از من می‌پرسد: دخترم امسال به شما چی دادند؟ می‌گویم مادر جان ۲۲ سال است که در این روز، همین مطلب را از من می‌پرسی.

هیچ‌چی نداده‌اند حتی یک هزار تومانی یا یک کارت تبریک خشک و خالی!! امسال مدیر ما به یک انسان نیکوکار زنگ زد و از او درخواست کرد تا یک جعبه شکلات برای ما تهیه کند. آن جعبه را به میان همکاران بردند و هر کس حق داشت فقط یک دانه شکلات بردارد. مگر هزینۀ یک بسته شکلات چقدر می‌شود؟ اگر به هر یک از همکاران یک بسته شکلات بدهند، هزینۀ آن سه میلیون تومان هم نمی‌شود. چرا باید مدیر ما برای تهیۀ یک بسته شکلات، دست به سوی دیگران دراز کند؛ مگر ما کارمندان دولتی نیستیم؛ چه فرقی با دیگر کارمندان دولت داریم؟!روز پرستار که برای ما روز مهمی است این‌گونه می‌گذرد، چه رسد به روز زن و روزهای دیگر. روز زن هم در سکوت مانند روزهای دیگر سپری می‌شود!

به ما جز کارانه و اضافه‌کار، چیز دیگری تعلق نمی‌گیرد؛ از ما اضافه‌کار سنگین می‌خواهند که اجباری است و نکته جالب آن این است که از اضافه‌کاری مبلغ سنگینی به عنوان مالیات کسر می‌شود! برای مثال از اضافه‌کار من یک میلیون تومان مالیات کسر می‌شود؛ اضافه‌کاری که در چند مرتبه و با چندین ماه تأخیر پرداخت می‌شود. حقوق و مزایای ما آن‌گونه نیست که با بوق و کرنا اعلام می‌کنند! بسیاری از همکاران جوان ما می‌خواهند طرح‌شان را بگذرانند و مدارک‌شان را ترجمه کنند و شانس‌شان را در کشوری خارجی امتحان کنند.

کادر درمان در کشور ما فرسوده بود، ولی طی این دو سال بحران کرونا، واقعاً فرسوده‌تر شد. درست است که هیچ‌کس حرفی نمی‌زند؛ این سکوت هم از خستگی است؛ دیگر توانی برای اعتراض نمانده است. از ریاست بیمارستان درخواست کردیم به مناسبت روز پرستار، بیست تا سی ساعت اضافه‌کار برای کادر پرستاری در نظر گرفته شود. به ظاهر با درخواست ما موافقت کردند، اما در عمل اجرا نشد. هدیه و پاداش اگر در زمان خودش داده نشود دیگر ارزشی نخواهد داشت.

کمترین خواستۀ ما این است که وزارت بهداشت، بیمارستان‌ها را به حال خود رها نکند و بچه‌ها را برای نیازهای اولیه در تنگنا قرار ندهد. کسی باورش نمی‌شود که ما اینجا خودمان قند و چای می‌خریم. مگر بیمارستان دولتی نیست؛ پس چرا به من قند و چای نمی‌دهد؛ چرا باید دستمال کاغذی مصرفی محل کارم را خودم بخرم؟ شستن دست‌ها و پاک‌کردن آن از کارهای اولیه یک پرستار است. به خاطر سلامت بیماران در طول روز چندین مرتبه دست‌هایمان شسته و خشک می‌شود.

آیا برای خشک‌کردن آن باید از گوشه مانتوهایمان یا روپوش پرستاری استفاده کنیم؟ نمی‌دانم؛ شاید در بیمارستان‌های دیگر این‌طور نباشد، ولی بیش از یک سال است که هزینۀ قند و چای و دستمال کاغذی را خودمان پرداخت می‌کنیم. امیدوارم وزارت بهداشت، بیمارستان‌های دولتی را به حال خود رها نکند و کمی هم برای پرستارانش ارزش قائل شود.

صغری کریمی، مسئول بخش گوارش بیمارستان دربارۀ بزرگداشت روز زن و روز پرستار می‌گوید: در بسیاری از مراکز خصوصی و دولتی به مناسبت روز زن برای همسران پرسنل، هدایایی در نظر گرفته می‌شود. یکی از اقوام نزدیک من همه ساله در روز زن از سوی مسئولان ادارۀ محل کارش هدیه‌ای دریافت می‌کند تا به همسرش تقدیم کند؛ از این رو، هیچ‌کس از اعضای خانواده، دوستان، اقوام و آشنایانم باور نمی‌کنند که در این روز حتی جشن ساده‌ای برای ما برگزار نمی‌شود، چه رسد به اینکه هدیه‌ای هم دریافت کنیم! روز زن و «روز پرستار» برای ما پرستاران یک روز عادی است و هیچ تفاوتی با روزهای دیگر ندارد. ما از هیچ امکانات رفاهی دولتی بهره‌مند نیستیم. قانون تعرفه‌گذاری، بعد از چهارده سال اجرا شد، چرا اجازۀ اجرای قانون فوق‌العادۀ خاص را نمی‌دهند؟ این قانون برای پرستاران تصویب‌شده است!

این ندیدن‌ها و نامهربانی‌ها برای من با ۲۷ سال سابقه، دیگر عادی شده است، اما طاقت افسردگی و ناراحتی نیروهای تازه‌کار و جوان خود را ندارم. امسال در روز پرستار، عده‌ای از همکارانم ـ آنهایی که شیفت نداشتند ـ را به رستورانی دعوت کردم. طبقۀ بالای آن را اجاره کردیم. هر کس با خودش چیزی آورده بود، از تخمه گرفته تا شیرینی خانگی و میوه. برای ساعتی بیمارستان و دغدغه‌های آن را فراموش کردیم؛ این روز را به هم تبریک گفتیم و از دعاهای خیر بیماران و همراهان آنها گفتیم که همواره پشتیبان ما بوده گره‌هایی زیادی از زندگی ما باز کرده است. به هم یادآور شدیم که ما زن‌هایی فوق‌العاده هستیم که اگر جز این بود «پرستار» نمی‌شدیم.

اضافه‌کاری اجباری

کار در بیمارستان برای کادر درمان ۲۴ ساعته‌ و گردشی است که به سه شیفت هشت ساعته تقسیم می‌شود. آنچه باعث نارضایتی می‌شود شیفت‌های اجباری است؛ یعنی به جای یک شیفت «موظف» باید در دو شیفت در طول شبانه‌روز در محل کار حضور یابد. این برنامه، افزون بر خستگی، از کیفیت کار هم می‌کاهد.

به گفتۀ مدیرکل منابع انسانی وزارت بهداشت، حوزۀ درمان در بیمارستان‌ها بیش از ۶۰ هزار تن نیروی کمبود دارد. سیف‌الله مرادی تصریح کرد: نه تنها بیمارستان‌ها بلکه در حوزۀ بهداشت بیش از ۶۰ هزار کمبود نیرو وجود دارد و در سایر حوزه‌ها نیز حدود ۱۷ هزار نیرو کمبود داریم که این موضوع در نهایت نارضایتی مردم را به دنبال خواهد داشت.

ارزیابی مرادی این است که این‌ کمبودها می‌تواند خطراتی جدی برای بهداشت و درمان کشور ایجاد ‌کند و سلامت مردم و همچنین کیفیت ارائۀ خدمات را به خطر اندازند و در عین حال، به خستگی و فرسودگی نیروهای موجود بینجامد.

مرادی خاطرنشان می‌کند که درخواست آنها از سازمان برنامه و بودجه و امور استخدامی، صدور هر چه سریع‌تر مجوز جذب حداقل یکصد هزار نفر برای ارتقای خدمات بهداشتی و درمانی مردم است، اما این درخواست تاکنون توسط این دو سازمان پذیرفته نشده است. هر پرستار موظف است ۸۰ تا ۱۰۰ ساعت اضافه‌کار در طول ماه داشته باشد؛ یعنی در عرض سی روز باید ۴۰ تا ۴۵ شیفت کاری انجام دهد تا بتواند ۸۰ یا ۱۰۰ ساعت کاری خود را پر کند. این اضافه‌کاری شاید برای نیروهای تازه‌نفس تا حدودی عادی باشد، اما برای نیروهای با سابقه که می‌خواهند وقت بیشتری را در کنار خانواده‌های خود بگذرانند و برای تمدید نیرو، نیاز به اوقات فراغت بیشتری دارند، رضایتبخش نیست. افزون بر آن، مبلغ حاصل از آن چنگی به دل نمی‌زند؛ حتی نیروهای جوان هم ترجیح می‌دهند به جای اضافه‌کاری اجباری، در محل دیگر خدمت کنند؛ مانند آنکه دنبال کار در مراکز درمانی خصوصی باشند، یا به صورت شخصی به ارائۀ خدمات بپردازند.

مریم . ف، سوپروایزر بیمارستان می‌گوید: با ۲۲ سال سابقه و بیش از ۴۵ ساعت کار در هفته، بالای ۱۰۰ ساعت اضافه‌کاری دارم. همین اضافه‌کاری را که از ما خواسته‌اند و ما انجام داده‌ایم، ماهانه پرداخت نمی‌شود. اکنون که ماه دی است، من تازه اضافه‌کار مرداد و شهریور را دریافت کرده‌ام. هر ماه مبلغی به ما می‌دهند، اما با مالیات‌های هنگفت؛ یعنی از حقوق من مبلغ یک میلیون تومان مالیات بابت اضافه کار کسر می‌شود.

محمد هادی، نیروی تازه‌کار و جوان اظهار می‌دارد: من اگر شیفت‌های اضافه‌ بردارم، انتظار دارم دستمزد آن را سر ماه دریافت کنم. حتماً نیاز دارم که روزانه به جای یک شیفت، دو شیفت برمی‌دارم. اگر دستمزد آن را سر ماه دریافت نکنم چه فایده‌ای برای من دارد؟ من هنوز جوانم و در اول راه هستم، اما به خاطر شیفت‌های اضافه و راه رفتن‌های زیاد و ایستادن‌های مدام، کمرم دچار آسیب شده است.

بسیاری از پرستاران ناامید و دلزده هستند. عده‌ای هم افسوس می‌خورند که چرا درس بیشتری نخوانده‌اند تا در پزشکی پذیرفته شوند. یکی از همکاران ما پرستاری را رها کرد و پزشکی می‌خواند. برخی هم پرستاری را رها کردند و به دنبال کار دیگری رفتند. برای نمونه، یکی از همکاران ما قید پرستاری را زد و به اتفاق همسرش در خودروی شخصی خود کافی‌شاپ سیار راه انداخت؛ یعنی درآمد کافی‌شاپ سیار از شغل‌ ما بیشتر است. نیروهایی هم که طی یکی ـ دو سال گذشته وارد این رشته شده‌اند هیچ علاقه‌ای به پرستاری ندارند؛ فقط می‌خواهند طرح‌شان را بگذرانند و مدارک خود را ترجمه و مهاجرت کنند.

وی می‌افزاید: در میان همسالانم، شاید من تنها کسی باشم که تا این حد به این رشته علاقه دارم. من نمی‌خواهم پزشک شوم و قصد مهاجرت هم ندارم، اما با کار کردن در یکی ـ دو جای دیگر، توانی برایم نمی‌ماند تا آن را صرف بیماران خود کنم.هرچقدر ما درگیر کارهای خارج از محیط بیمارستان شویم، به همان نسبت از کیفیت کار ما کاسته خواهد شد. سیستم اگر می‌خواهد پرستاران با انرژی لازم سر کار خود حاضر شوند، اول از همه باید مشکل مالی آنها را حل کند.

پرستاری، سخت‌ترین شغل گروه پزشکی

شغل پرستاری، سخت‌ترین و فرسایشی‌ترین حرفۀ گروه پزشکی و پیراپزشکی در ایران به حساب می‌آید. مشکلات بسیار زیاد این شغل باعث کاهش انگیزه، خستگی، فرسودگی، افسردگی و مهاجرت شده است.محمد هادی، پرستار جوان در این باره می‌گوید: شاید مهم‌ترین مشکل این شغل در ایران، موضوع حقوق و مزایا باشد. اختلاف بسیار زیاد دریافتی بین پزشک و پرستار که فقط در ایران مشاهده می‌شود، باعث کاهش انگیزۀ پرستاران شده است.

مثال دیگر، قانون تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری است که حدود سیزده سال قبل به تصویب رسیده و در یک ماه گذشته به بدترین و بی‌برنامه‌ترین شکل ممکن یک مرحله از آن اجرا شد که هیچ شباهتی به قانون تصویب‌شده، ندارد. موضوع دیگر، بی‌برنامه بودن پرداختی‌هاست. در حال حاضر که با شما صحبت می‌کنم اضافه‌کار و کارانۀ بیمارستانی مردادماه پرداخت شده است.

موضوع دیگر، قانون فوق‌العادۀ خاص با ضریب ۳ است که برخی از شغل‌ها دریافت می‌کنند؛ شغل‌هایی که به هیچ وجه قابل مقایسه با پرستاری نیستند. اما این قانون هم اجرا نشد. الان دریافتی پرستار بخش، با کمک پرستار و منشی بخش، اختلاف ناچیزی دارد. این موضوع، باعث شده که پرستاران به چند کار روی بیاورند.

یکی دیگر از مشکلات ما نسبت تعداد پرستار به بیمار است. در حال حاضر در یک بخش داخلی، هر پرستار، بین هشت تا ده بیمار دارد که در کشورهای دیگر این تعداد حداکثر چهار بیمار است. همین موضوع، باعث کاهش کیفیت مراقبت و پرستاری می‌شود.

سلب مسئولیت: منبع این مطلب این سایت بوده و باز نشر توسط سایت مدیک بلاگ بر مبنای تایید بر محتوای آن نمی باشد.

مطالب مرتبط

سریال مسمومیت‌ها در فصل رسیدگی

پزشک
1 سال قبل

بیمه سلامت ایران در سال جدید به دنبال افزایش سطح پوشش بیمه‌ای خدمات درمان ناباروری است

پزشک
1 سال قبل

مشهد در انتظار بیماری‌های ناشناخته؟

پزشک
10 ماه قبل
خروج از نسخه موبایل